جدول جو
جدول جو

معنی بشت هرات - جستجوی لغت در جدول جو

بشت هرات(بُ)
از قرای بادغیس از نواحی هرات. (از معجم البلدان). شهرکیست (از ماوراءالنهر) نزدیک کلسکان پوکند، کوکت، خشکاب، با کشت و بزر بسیار و مردمانی درویش. (حدود العالم). و رجوع به بست شود. بنا بنقل مقدسی نام یکی از هفت شهریست که در ناحیۀ جنوبی ولایت بادغیس خراسان قدیم که مرکز آن دهستان نام داشته، بوده است. محل آن جایی است که امروز مرقد خواجه دهستان در شمال خاوری هراتست، (جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی چ 1337 هجری شمسی بنگاه ترجمه و نشر کتاب ص 440). و رجوع به معجم الادباءج 3، قاموس الاعلام ترکی ج 2، مرآت البلدان ج 1 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دِ هََ)
باد شمال را گویند و آن از طرف مشرق است بجانب مغرب برخلاف باد دبور. (برهان). باد صبا. (ناظم الاطباء). باد شمال را گویند و آن از جانب مشرق است بمغرب و بخوبی معروف است. حکیم ازرقی هروی گفته:
مرا شمال هری بی هری نیاید خوش
از آنکه خواجه و مخدوم من بود بفراه.
(ازآنندراج) (از انجمن آرا).
مر رعیت را صبای عدل لطف آمیز تو
خوش نسیم آید چو مشک تبت باد هرات.
سوزنی.
رجوع به هفت قلزم و شرفنامۀ منیری و شعوری شود
لغت نامه دهخدا